خبرنگاران رادیو باید حقایق را جمع آوری کرده و آن را با دقت و قاطعیت ارائه کنند، اما در همین حین باید جلوههای صوتی جالبی نیز به گزارش خود بیفزایند که این امر از طریق مصاحبه با افراد درگیر در ماجرا و موسیقی پس زمینه که به توصیف ماجرا کمک میکند فراهم میشود. گزارشگران رادیو ممکن است مقدمهای بر خبر بنویسند که توسط گوینده خوانده میشود، آنان همچنین ممکن است به صورت زنده به سئوالات گوینده خبر نیز پاسخ دهند.

خبرنگاران تلویزیون برای شرح و توضیح گزارش خود به اطلاعات تصویری، از جمله مصاحبه زنده با افراد درگیر در ماجرا، تصاویری از صحنه وقوع ماجرا، و تصاویر گرافیکی که اغلب در ایستگاه تلویزیون برای قالب ریزی خبر تهیه شده متوسل میشوند. گزارشگران تلویزیون نیز ممکن است مانند گزارشگران رادیو مقدمهای بر خبر بنویسند که توسط گوینده تلویزیون در آغاز خبر خوانده میشود. معمولاً گزارشگران رادیو و تلویزیون از فضایی که مطبوعات، برای ارائه اطلاعات در اختیار دارند، برخوردار نیستند.
نقش خبرنگاری در جامعه
در دهه ۱۹۰۲، که خبرنگاری نوین در حال پا گرفتن بود، نویسنده والتر لیپمن و فیلسوف آمریکایی جان دووی در مورد نقش خبرنگاری در دموکراسی با یکدیگر مباحثاتی داشتند. فلسفه بحث آنان هنوز مشخصه بحث در مورد نقش روزنامه نگاری در جامعه و دولت ملی است.
«لیپمن» بر این باور بود که خبرنگاری میبایست به عنوان یک میانجی یا مترجم بین عموم و سیاست گزاران عمل کند. بر این اساس خبرنگاری تبدیل به یک واسطه میشد. هنگام سخنرانی نخبگان، خبرنگار گوش فرا میداد و اطلاعات را ثبت میکرد، آنگاه این اطلاعات را تصفیه کرده، و برای استفاده عموم در اختیار آنان قرار میداد. دلیل خبرنگار برای این کار آن بود که عموم در موقعیتی نبودند که بتوانند قادر به هضم اطلاعات فزاینده و پیچیده جامعه مدرن باشند، در نتیجه یک واسطه میبایست اخبار را برای آنان تصفیه میکرد. لیپمن این موضوع را به این صورت شرح میدهد :
عموم از هوشیاری کافی برای درک مسائل پیچیده سیاسی برخوردار نیست. علاوه بر این، عموم آنقدر در زندگی روزمره خود غرق است که توجه چندانی به سیاستهای پیچیده دولت ندارد. بنابراین آنان نیاز به فردی دارند که تصمیمات و نگرانیهای نخبگان را تفسیر کرده و اطلاعات را ساده و قابل فهم کند. این نقش یک خبرنگار است.
لیپمن معتقد بود که عموم از طریق رای خود بر تصمیم گیری نخبگان تأثیر میگذارند. در همین حین، نخبگان (یعنی سیاستمداران، سیاست گزاران، ماموران دولت، دانشمندان، و غیره.) قدرت را اداره خواهند کرد. در دنیای لیپمن، نقش خبرنگار آگاه کردن عموم از اقدامات نخبگان بود. از آنجایی که عموم از طریق رای خود حرف آخر را میزدند یکی دیگر از نقشهای روزنامه نگار نظارت بر عملکرد نخبگان بود. این روند عملاً عموم را در پایینترین سطح زنجیره قدرت قرار میداد، که اطلاعات را که از متخصصان/نخبگان جریان مییافت، دریافت میکردند.
«دووی»، از سوی دیگر، معتقد بود که:
عموم نه تنها قادر به درک مسائل ایجاد شده توسط نخبگان یا پاسخ آنان به این مسائل است، بلکه تصمیمات پس از بحث و گفتگو باید توسط عموم اتخاذ شود. پس از بررسی کامل مسائل، بهترین نظرات به دست خواهد آمد.
دووی معتقد بود خبرنگار نه تنها باید به عموم اطلاع رسانی کند، بلکه باید گزارش خود را به گونهای تدوین کند که هدف از آن صرفاً انتقال ساده اطلاعات نباشد. در دنیای دووی نقش خبرنگار تغییر کرد. دووی معتقد بود خبرنگار باید اطلاعات را درک کرده، آنگاه به ارزیابی پیامدهای سیاستهای مصوب نخبگان بپردازد. در طول زمان، عقاید وی در درجات مختلف به کار گرفته شدهاست و از نظریه وی، عموماً تحت عنوان روزنامه نگاری اجتماعی یاد میشود.
مفهوم «خبرنگاری اجتماعی» اکنون در کانون پیشرفتهای جدید در عرصه خبرنگاری قرار دارد. بر اساس این الگوی جدید، خبرنگاران میتوانند شهروندان و متخصصان/نخبگان را در امر طرح موضوع و ایجاد محتویات خبر دخیل سازند. باید خاطر نشان ساخت که با وجود مفهوم برابری، دووی هنوز بر مفهوم تخصص تاکید دارد. دووی معتقد است دانش جمعی بر دانش فردی ارجعیت بسیار دارد. در ساختار دووی متخصصان و دانشمندان جایگاه خود را دارا هستند، اما در برداشت لیپمن از خبرنگاری و جامعه از ساختار ترتیبی برای این دو، سخنی به میان نیامدهاست. بر اساس دووی : محاوره، مباحثه و گفتگو، اساس دموکراسی را تشکیل میدهند.
با اینکه فلسفه لیپمن در مورد خبرنگاری بیشتر مورد قبول رهبران دولتی است، رویکرد دووی ، بهتر گویای نقشی است که بسیاری از خبرنگاران در جامعه برای خود متصورند و اینکه اکثریت جامعه از خبرنگاران چه انتظاراتی دارند. برای مثال شهروندان آمریکایی ممکن است بسیاری از عملکردهای افراطی خبرنگاران را مورد نکوهش قرار دهند، اما از خبرنگاران این انتظار را دارند که با دقت، ناظر دولت، شرکتهای تجاری و دیگر فعالان حاضر در صحنه باشند و مردم را قادر سازند تا در مورد مسائل روز جامعه، تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند.
استانداردهای حرفهای و اخلاقی
از خبرنگاران انتظار میرود که اصول خاص این حرفه را به درستی رعایت کنند. قسمتی از این اصول عبارتاند از :
استفاده از منبع اصلی اطلاعات، شامل مصاحبه با افرادی که مستقیماً در یک داستان نقش دارند، اسناد اصل و دیگر منابع مستقیم اطلاعاتی تا حد امکان و نقل منابع اطلاعات در خبرها؛
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی استفاده از منابع رجوع شود به نقل منبع در خبرنگاری
در صورت عدم وجود منابع اصلی انتساب کامل تمامی اطلاعات گردآوری شده از دیگر منابع منتشر شده (عدم انجام این کار سرقت ادبی محسوب میشود؛ برخی از روزنامهها وقتی مقالهای از اطلاعات گزارشات قبلی استفاده کرده باشد، آنرا نقل میکنند)؛
استفاده از چندین منبع اطلاعاتی مرجع، مخصوصا در مواردی که موضوع گزارش جنجال برانگیز باشد؛
چک کردن هر مطلبی که به عنوان واقعیت عنوان میشود؛
جستجو و نقل تمامی تعبیرات ممکن از یک داستان؛
گزارش منصفانه و دور از جبهه گیری و به تصویر کشیدن جوانب مختلف یک موضوع بدون طرفداری از یکی؛
انجام تحقیق و ارائه گزارش با رعایت توازن میان واقع نگری و شکگرایی.
قضاوت دقیق در هنگام تنظیم و گزارش اطلاعات.
دقت در محرمانه نگاه داشتن منابع (سازمانهای خبری معمولاً قوانینی خاص در مورد محرمانه نگاه داشتن منابع دارند که خبرنگاران باید از آنها طبعیت کنند)؛
رد کردن هرگونه هدیه یا لطف از طرف مورد گزارش، و حتی جلوگیری از هرگونه تحت تأثیر واقع شدن؛
جلوگیری از تهیه گزارش یا شرکت در تحقیق و نگارش در مورد موضوعی که خود خبرنگار نسبت به آن نفع شخصی و یا تعصبی دارد که کنار گذاشتن آن برایش امکان بذیر نیست.
عدم رعایت استانداردها
تبعیت کامل از این اصول حرفهای، در دنیای واقعی، میتواند مشکل باشد. حتی خبرنگارانی که عقیده دارند در کار خود منصف و واقع گرایانه عمل میکنند ممکن است خلاف آن عمل کنند – با انتخابی عمل کردن در ارائه گزارش، اعتماد بیش از حد به ماجرا یا ارائه توضیحی جزئی از وقایع. (رجوع شود به تبعیض رسانهای.) حتی در گزارشات روزمره نیز تبعیض میتواند براحتی با انتخاب گزارشگر در خلاصه کردن بعضی از حقایق، یا قصور در چک کردن منابع کافی، گوش کردن و گزارش صداهای مخالف، و یا جستجو برای یافتن ابعاد تازه، در یک گزارش رخنه کند.
درحالیکه گزارشگران سعی میکنند تبعیضات را کنار بگذارند، ممکن است براحتی بدون آنکه متوجه باشند، آنها را اعمال کنند. گزارشگران جوان ممکن است نسبت به مسائلی که برروی افراد مسن جامعه تأثیر میگذارد، غافل باشند. شخصی با سابقه ۲۰ ساله در «نیروی ضربت بلیس» ممکن است از شایعهها در مورد فساد سازمانی بی اطلاع بماند. انتشاراتیهایی که مختص حومه نشینان مرفه هستند، ممکن است مشکلات شهری را نادیده بگیرند. و البته گزارشگران و سردبیران ساده لوح و بیاطلاع نیز ممکن است شکار روابط عمومیها، تبلیغات یا اطلاعات غلط ارائه شوند.
سازمانهای خبری از ویراستار، تولید کننده و مسئول خبری استفاده میکنند که کارشان بررسی کار گزارشگران در مراحل مختلف انجام کار میباشد. اما ویراستاران هم خسته، تنبل، مغرور و متعصب میشوند. در این صورت این ویراستاران ممکن است نسبت به حذفیات، تبعیضات و موارد ساختگی خبرنگاران محبوب خود بیتوجه باشند. (رجوع شود به]]جیسون بلیر[[.) ویراستاران منطقهای نیز ممکن است فاقد توانایی لازم برای بررسی دیدگاه (یا چک کردن حقایق) خبرنگاری که از یک شهر دور یا کشور دیگر گزارش میکند، باشند. (رجوع شود به مدیریت خبر.)
بطور حتم بودجه یک ستزمان خبری بر تصمیم گیری در مورد انواع خبرهایی که مورد بوشش قرار داده میشوند، بر مخاطبان مورد نظر و میزان بوشش خبرها تأثیر خواهد گذاشت. چنین تصمیماتی ممکن است متأثر از تعصبات آگاهانه و یا نا آگاهانه باشد. در زمان کسر بودجه، ممکن است ویراستاران خبرنگاران در ادارات خبری دور دست را فدا کنند و یا اینکه تعداد کارکنان درمناطق کم درآمد را کم کنند و یا انتشارات خود در برخی جوامع را بکلی قطع کنند.
ناشران، مالکان و یا سایر مدیران اجرایی خصوصاً مقامات اجرایی تبلیغات فروش میتوانند از قدرت خود بر خبرنگاران برای تأثیر بر نحوه گزارش و انتشار خبرها استفاده کنند. خبرنگاران معمولاً با استفاده از مدیریتی عالی «فایروال» بین بخش خبر و سایر بخشهای یک سازمان خبری ایجاد میکنند تا بدین نحو مانع تأثیر ناخواسته سایر بخشها بر بخش خبری شوند. مجلهای خبری به نام Columbia Journalism Review مثالهایی از میرانی که سعی کردهاند بر نحوه بوشش خبری تأثیر گذارند و یا آن دسته از مدیرانی که در صدد استفاده از قدرت خود برای تأثیر بر خبرنگاران نیستند و همچنین از خبرنگارانی که در مقابل این فشارها مقاومت کردهاند ارائه دهد.
گزارشگری در مقابل ویراستاری
عموماً ناشران و خوانندگان خبر میان گزارش «صرف حقایق» و «نوشتن نظرات شخصی» تمایز قایلند و این کار را اغلب با محدود کردن ستون نظرات به صفحه ویراستاری و صفحه مقابل آن یا «op-ed» (صفحه مقابل ویراستاری) انجام میدهند. سرمقالههای امضا نشده عموماً در بر گیرنده نظرات رسمی هیات ویراستاری است، درحالیکه صفحات op-ed میتواند ترکیبی از ستونهای مشترک و دیگر مطالب باشد که غالباً در آنها سعی شدهاست توازنی میان نظرات سیاسی و اجتماعی مختلف ایجاد کند.
با این وجود ممکن است تفاوت میان گزارش و نظر از بین برود. داستانهای بیچیده غالباً نیازمند خلاصه کردن و توضیح و تفسیر حقایق میباشند خصوصاً در مواقعی که زمان و مکان اختصاصی به داستان مورد نظر محدود است. داستانهایی که دارای تفاسیر و ت.ضیحات زیادی میباشند غالباً «تحلیل خبر» نامیده میشوند، ولی با این وجود در ستون صفحات خبری گنجانده میشوند. در مورد گزارشات رسانهای با توچه به زمان محدود چنین تمایزاتی به ندرت امکان بذیر است.
خبرنگاری غافلگیرانه
به معنای روشهای تهاجمی و جسورانهای است که خبرنگاران برای مواجه کردن افراد با سئولاتی که تمایلی برای صحبت کردن در مورد آنها ندارند بکار میگیرند. این روش خصوصاً مورد استفاده خبرنگاران و یا گزارشگران تلویزیونی از جمله کارکنان CBS-TV ۶۰ دقیقه و توسط جرالد ریورا و هم اکنون در شبکه فاکسنیوز و توسط صدها گزارشگر محقق آمریکایی در شبکههای محلی قرار میگیرد.
این روش شدیداً مورد انتقاد برخی گزارشگران و دیگر افراد است که استفاده از این نوع خبرنگاری را غیر اخلاقی و جنجالی میدانند، درحالیکه دیگران آنرا تنها راه نقد گزارش برای کسانیکه مخاطب آن هستند، میدانند. در ایالات متحده خبرنگاری غافلگیرانه غیر قانونی محسوب نمیشود. با این حال خبرنگاری که از این روش در املاک شخصی استفاده کند را میتوان به ورود غیر مجاز به املاک غیر متهم کرد.من به این روش موافقم چون مخاطب را بیشتر مهیج می سازد.
خبرنگاری مغرضانه
خبرنگاری مغرضانه، به معنای دستکاری عامدانه در ارائه حقایق در گزارش است تا شخص یا سازمانی را به گونهای نمایش داد که با تصویر دقیق آن بر اساس بررسی متوازن حقایق موجود، متفاوت باشد. این روش مخصوصا در خبرنگاری رسانهای کاربرد گسترده دارد که در آن داستان، صحنهها و مصاحبهها به گونهای طراحی میشوند که تأثیری خاص را نسبت به موضوع گزارش ایجاد کنند.
خبرنگاری مغرضانه از انواع خبرنگاری بسیار غیر اخلاقی محسوب میشود. بسیاری از اشخاصی که از آنها گزارش تهیه شدهاست، اذعان کردهاند که در معرض این نوع خبرنگاری قرار گرفتهاند. برخی از تولیدات رسانهای نیز متهم به خبرنگاری مغرضانه هستند.
تعداد زیادی از سازمانها، دانشگاهها و موسسات حرفهای وجود دارند که قائل به برتری و برتری روزنامه نگاری هستند. جایزه پولیتزر، که توسط دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک توزیع میشود، به روزنامهها، مجلات و رسانههای پخش برنامه که در حوزههای مختلف روزنامه نگاری برترشناخته میشوند اعطا میشود. دانشکده تحصیلات تکمیلی روزنامه نگاری نیویورک جایزه آلفرد آی دوپونت-جایزه دانشگاه کلمبیا را به افراد برتر در روزنامه نگاری رادیو و تلویزیون اعطا میکند وموسسه اسکریپس هووارد جایزه ملی خبرنگاری را به برترینهای ۱۷ حوزه رادیو و تلویزیون میدهد. [[انجمن خبرنگارهای حرفه ای[[نیز جایزه سیگما دلتا را به برترینهای خبرنگاری اعطا میکند. و اما در صنعت تلویزیون، [[آکادمی ملی هنر و علوم تلویزیونی جوایزی را به برترینهای ژورنالیم تلویزیونی اعطا میکند.
انواع خبرنگاری
سرمقاله نویسی
روزنامهها و نشریات ادواری اغلب دارای سرمقاله هستند که توسط خبرنگارهایی که بسیاری از آنها در این نوع خبرنگاری عمیق تخصص دارند نوشته شدهاست، (رجوع شود به عنوان سبک مقاله اصلی در مقاله سبک اخبار).
سرمقالهها اغلب طولانی تر از مقالات عادی هستند و همراه آنها عکس، طراحی و دیگر کارهای «هنری» به کار میرود. حتی سرمقالهها را گاهی با استفاده از ابزار چاپ و رنگها برجسته مینمایند.
نوشتن سرمقاله مشکل تر از نوشتن خبرهای معمولی است؛ چرا که خبرنگارها با تلاشی به اندازه تلاش خبرنگاران درصدد جمع آوری و گزارش درست و صحیح حقایق یک ماجرا هستند، این در حالی است که خبرنگاران علاوه بر جمع آوری و گزارش درست و صحیح باید راهی جذاب و مبتکرانه برای نوشتن مقاله، بویژه تیتریا چند پاراگراف اول آن بیابند. تیترعلاوه بر آنکه باید ایده مقاله را برساند باید بتواند توجه خواننده را نیزجلب کند. اغلب موضوع مقالهاست که تعیین میکند تیتر چه باشد. علاوه بر آن، ژورنالسیتها باید سخت تر کار کنند تا در هنگام نوشتن تیتر و دیگر اجزای مقاله ایماژها و واژگان کلیشهای تولید نکنند.
در نیمه دوم قرن بیستم خط مایز بین گزارش خبری و سرمقاله نویسی مبهم و نامشخص شد؛ چرا که خبرنگارها و نشریات بیشتر و بیشتری رویکردهای متفاوتی را برای نوشتن مقاله اتخاذ کردند. تام ولف، گی تالیس و هانتر تامپسون و دیگر خبرنگارها رویکردهای متفاوت زیادی را برای نوشتن مقالات خبری به کار بستند. نشریات شهری و هفته نامهها خط مایز مزبور را مبهم تر و نامشخص تر کردند و بسیاری از مجلات نیز مقالات را بر خبرهای معمولی ترجیح میدادند.
برخی از برنامههای خبری تلویزیونی نیز در شکلهای جدیدی ارائه میشدند وشمار زیادی از منتقدان معتقد بودند بسیاری از برنامههای خبری دیگر برنامه خبری نیستند؛ چرا که محتوی و سبک مورد استفاده آنها مطابق با استانداردهای پذیرفته شده خبرنگاری نبود. اما از طرف دیگر، رادیو ملی به عنوان نمونه خوبی از ترکیب گزارش خبری، مقالات و یا ترکیبی از هر دو تلقی میشد. دیگر سازمانهای مرتبط با خبرهای رادیویی مردمی آمریکا نیز به چنین نتایج مشابهای دست یافتند.
با وجود ابن، هنوزهم اکثریت روزنامهها، به مانند سازمانهای اخبار رادیو و تلویزیون، خط مایز مشخصی بین خبر و مقاله قائل هستند.
روزنامه نگاری پژوهشی
روزنامه نگاری پژوهشی در بین انواع روزنامه نویسی سخت ترین گونه روزنامه نگاری است.
خبرنگاری ورزشی
خبرنگاری ورزشی جنبههای زیادی از رقابتهای ورزشی افراد را دربرمی گیرد و جزء لاینفکی از اغلب محصولات خبرنگاری، از جمله روزنامهها، مجلات، و برنامههای خبری رادیو و تلویزیون محسوب میشود. در حالی که برخی از منتقدان خبرنگاری ورزشی را به عنوان خبرنگاری حقیقی قبول ندارند، اهمیت ورزش در فرهنگ غرب عاملی است برای توجیه این امر که ژورنالییستها نه تنها به رقابتهای ورزشی، بلکه به ورزشکاران و تجارت در ورزش نیز توجه نمایند.
به طور سنتی در ایالات متحده خبرنگاری ورزشی در مقایسه با نوشتههای خبرنگاری سنتی از انسجام، ابتکار و تعصب کمتری برخوردار بود، با این حال تاکید بر صحت و درستی و رعایت عدالت و بی طرفی هنوز هم بخشی از خبرنگاری ورزشی را تشکیل میدهد. تاکید بر توصیف صحیح عملکرد آماری ورزشکاران نیز یکی دیگر ازبخشهای مهم خبرنگاری ورزشی محسوب میشود.
خبرنگاری علمی
خبرنگاری علمی شاخه نسبتاً جدیدی از خبرنگاری محسوب میشود که در آن گزارش خبرنگارها اطلاعاتی را در مورد موضوعات علمی به مردم انتقال میدهد. خبرنگارهای علمی باید اطلاعات مبسوط، فنی، و در پارهای اوقات اطلاعاتی را که با زبان مخصوص نوشته شدهاست را درک و تفسیر کنند و سپس آن را به گزارشهای جذابی که برای مصرف کنندگان رسانههای خبری قابل باشد تبدیل نمایند.
خبرنگارهای علمی باید تصمیم بگیرند که از میان دستاوردهای علمی کدام ارزش پوشش خبری را دارد و همچنین باید بتوانند تشخیص بدهند که از میان منازعات جامعه علمی کدام برای پوشش خبری ارزش دارند. خبرنگارها باید در این سنجش خود باید عدالت و بی طرفی را رعایت کنند، اما هیچ گاه حقایق را فدا نکنند.
بسیاری از خبرنگارهایی که در حوزه علمی فعالیت دارند آموزشهایی را در حوزه خبرنگاری خود گذراندهاند، به عنوان مثال میتوان به پزشکانی اشاره کرد که در اخبار پزشکی را تحت پوشش خود قرار میدهند. البته این مساله کلی نیست و در میان خبرنگارهای علمی نیز کسانی هستند که در حوزه علمی دوره یا آموزش ندیدهاند.
ژورنالسیم تحقیقاتی
ژورنالسیم تحقیقاتی که در آن خبرنگارها رفتاری خلاف عرف غیر اخلاقی و غیرقانونی افراد، موسسات اجاری و دولتی را مورد تفحص قرار میدهند و آن را فاش میسازند، میتواند پیچیده، زمان بر و پرهزینه باشد؛ چرا که گروههایی از خبرنگارها، ماهها تحقیق و تفحص، مصاحبههای گوناگون (اغلب مصاحبههای تکراری) با افراد بی شمار، مسافرتهای دور و دراز، رایانه جهت تجزیه و تحلیل پایگاه دادههای اسناد مردمی، یا استفاده از کارکنان حقوقی شرکت به منظور ایمن نگه داشتن اسناد با توجه به قانون آزادی اطلاعات، از جمله مواردی است که خبرنگاری تحقیقاتی لازم است.
این نوع گزارش با توجه به ماهیت برخوردی ذاتی اش، اغلب جزء اولین نوع خبرنگاری است که متحمل کاهش بودجه و یا مداخله کسانی خارج از واحد خبر میشود.اگر گزارش تحقیقاتی ضعیف میتواند واکنشهای منفی اشخاص مورد تحقیق و عموم مردم را بر ضد خبرنگارها و سازمانهای رسانهای در پی داشته باشد و یا آنها را با اتهام خبرنگاری بی بند و بار مواجه سازد. اما اگر گزارش تحقیقاتی قوی باشد میتواند توجه مردم و دولت را جلب موضوعات و شرایطی کند که از نظر مردم رسیدگی به آنها لازم و ضروری است. همچنین گزارش قوی میتواند برای خبرنگارهای دست اندرکارو مسئولان مطبوعات جوایز و شهرت به ارمغان آورد.
خبرنگاری مشاهیر یا مردم
یک حوزه دیگر از خبرنگاری که چندان هم مطرح نیست و در قرن بیستم سنگ بنای آن گذاشته شد، خبرنگاری مشاهیر یا مردم میباشد که به زندگی شخصی افراد، عمدتاً اشخاص شهیر و بنام، از جمله ستارههای سینما و تئاتر، هنرمندان عرصه موسیقی، مدلها و عکاسان و دیگر افراد مشهور در صنعت نمایش و سرگرمی و همچنین افراد خواهان توجه، از جمله سیاستمداران و افراد مورد توجه مردم، نظیر کسانی که کاری انجام دادهاند که ارزش خبری دارد، میپردازد.
خبرنگاری مشاهیر که روزگاری در حوزه روزنامه به نویسنده ستون شایعات و مجلات شایعه پرداز قرار میگرفت، حال به کانون توجه روزنامههای جنجالی ملی از قبیل نشنال اینکوآیرر، مجلاتی از قبیل مردم و یو اس ویکلی و برنامههای تلویزیونیای که به طور هم زمان پخش میشوند، از جمله اینترتینمنت تونایت، شبکههای کابلی مانند E! و شمار زیادی از تولیدات تلویزیونی و صدها وبگاه اینترنتی دیگر تبدیل شدهاست. اغلب دیگر رسانههای خبری نیز قسمتی از برنامههای خود را به مشاهیر و مردم اختصاص میدهند.
تفاوت خبرنگاری مشاهیر با نوشتن مقاله اولاً در این است که خبرنگاری مشاهیر به افرادی میپردازد که از قبل مشهور هستند یا دارای جذابیت خاصی هستند، ثانیاً خبرنگاری مشاهیر به طور وسواس گونهای مشاهیر را تحت پوشش قرار میدهد، تا آنجا که این خبرنگارها برای پوشش خبری حتی رفتار خلاف عرف نیز از خود نشان میدهند. عکاس سمج، عکاسانی هستند که با سماجت میکوشند عکسهای مشکل آفرین و جنجالی از مشاهیر تهیه کنند، مشخصه اصلی خبرنگاری مشاهیر است.
سرگرمی
سَرگَرمی یک فعالیت تفریحی در اوقات فراغت است.
دلیل اصلی روی آوردن مردم به سرگرمیها علاقه، لذت بردن و استفاده از اوقات
فراغت است تا دستآوردهای مالی یا علمی.
از میان فعالیتهای مربوط به سرگرمی میتوان به جمع آوری مجموعه ها، ساختن
کاردستی، پرداختن به ورزشها و گذراندن دورههای آموزشی و هنری اشاره کرد.
پرداختن به یک سرگرمی میتواند به ورزیدگی، کسب دانش و تجربههای با ارزش
بینجامد، اما هدف اصلی سرگرمیها رضایتمندی شخصی است.
تفریح
تفریح به حالتی گفته میشود که باعث بازگشت شخص به حال تعادل و طبیعی میشود.
مقدمه
اسلام دين كامل و جامعي است كه به تمام نيازهاي فطري انسان توجه كامل داشته و
براي تمام نيازهاي جسمي و روحي، ابعاد مختلف، زواياي پيدا و پنهان زندگي بشر
برنامه و شيوهي كار ارائه كردهاست. شاديونشاط و تفريح از جمله نيازهاي
روحيوفطري انسان است كه در بسياري ازجنبههاي حياتي وي نقش مؤثري ايفا
ميكند. دينمبيناسلام كه به تمام نيازهاي روحيوجسمي انسان توجه داشته، اين
موضوع را نيز موردتوجه قرار داده است. وجود آيه های متعدد در قرآنكريم،
سخنانپيامبر(ص) و احاديث و روايات منقول از ائمهيمعصومين(ع) و بهطور كلي
متونديني حاكي از اهميت اين موضوع در اسلام است. دربارهي اهميت شور و نشاط و
سرور و جايگاه آن در تعاليم ديني همين بس كه مفهوم شادي 25بار با الفاظ مختلف
در قرآنكريم آمده و يكي از اصول كتابهاي روائي به باب ادخالالسرور اختصاص
داده شده و از كسانيكه موجب دلخوشي و شادكامي بندگان را فراهم ميآورند،
ستايش شده است. لذا اين مقاله بر آن است تا بااستفاده از آيه های قرآنكريم و
با بررسي احاديثوآيه های و نقل سيرهي پيشوايان ديني به تبيين اين مطلب كمك
نموده و همچنين شاديونشاط را در متوناسلامي و از منظر بزرگان دين بررسي كند.
پيشينهي پژوهش
قرنهاي متمادي به استناد برخي از آيه های صوفيانه كه نميتواند هيچ ارتباط
اصيلي با قرآن كريم و پيشوايان اسلام داشته باشد، تفريح كردن، نشاط در زندگي
داشتن و امثال آن را براي يك مسلمان ارزنده نقطهي ضعف معرفي ميكردند. اين
متشرع مآبان از سر ناآگاهي، بعضي از عناصر شادي و تفريح را از زندگي حذف نموده
و يا آن را كمرنگ جلوه ميدادند و رفتهرفته با استنباطهاي نابهجا از برخي
آيه های و آيه های و تلقين آن به مسلمانان، ديني را كه همهي دستورهای
شاديآفرين را در خود دارد، به عنوان دين غم و ماتم معرفي نموده و سبب شدند تا
توجه جامعهي اسلامي به مسئلهي شادي و تفريح كم شود. اما از آنجا كه از وظايف
متفكران و انديشمندان ديني است كه از لابهلاي آيه های قرآن، با تحليل سيره و
سنت پيشوايان ديني و با بررسي نظريه های دانشمندان مذهبي نظر اسلام را در مورد
تمام جنبههاي زندگی انسان و مسايل مبتلا به جامعه و مردم تبيين كنند، در
سالهاي اخير پژوهشهايي در اين زمينه صورت گرفته است. نوشته های كمتري به چشم
ميخورد كه مستقيماً به بررسي شادي و نشاط در متون اسلامي پرداخته باشد و
بيشتر مشاهده ميگردد كه در لابهلاي كتابهاي اخلاقي به شكل استطردادي به
اين موضوع اشاره شده است.
روششناسي
پژوهش در مقالهي حاضر به شيوهي اسنادي و كتابخانهاي است. كه ابتدا تعريف
شادي و انواع آن و اثرهای مفيد و ارزشمند آن در ابعاد مختلف زندگي انسان بررسي
شده، سپس از ميان كتب تفاسير قرآن و منابع دست اول روائي، آيه ها و آيه های
ناظر به موضوع شادي و تفريح استخراج گرديده و در آخر عوامل و راههاي ايجاد
شادي و نشاط از منظر ديني، برشمرده شده است.
يافتهها
اسلام تنها مكتبي است كه منحصر به زمان، مكان خاصي نيست و قوانين و مقررات آن
براي يك دورهي خاص نيامده، بلكه دين جاودانهاي است كه براي همهي نسلها در
سراسر جهان، برنامهي زندگي سعادتمندانه ارائه ميدهد و از چنان جامعيت و غنايي
برخوردار است كه به همهي نيازهاي روحي و جسمي و همهي دغدغههاي انسان توجه
كرده است. پيشوايان ديني با داشتن پشتوانهي عظيم وحي، قرآن كريم در طول حيات
پربركت خود گنجينهي گرانبهايي از معارف بر جاي گذاشتهاند كه پاسخگوي تمام
موضوعاتي كه در زندگي انسان رخ مينمايد، ميباشد.
معني لغوي شادي و تفريح
الفاظ شادي در قرآن
شادي و نشاط در قرآن كريم اغلب با الفاظي همچون فرح، فرحوا، تفرح، تفرحوا،
تفرحون، يفرح، فرحون و فرحين آمده است.
معني لغوي فرح
فرح مخالف حزن و اندوه است و عبارت است از لذت قلب و روح از رسيدن به آنچه ميل
دارد و فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر كه اكثراً دربارهي لذات حسي و دنيوي
صدق ميكند. انواع فرح در قرآن در چند معنا به كار رفته است: 1. سركشي و بدمستي
كه دربارهي آن خداوند ميفرمايد: « انالله لا يحبالفرحين » 2. خوشنودي و رضا
كه خداوند ميفرمايد: «كل حزب بمالديهم فرحون»3. شادماني و خوشحالي كه در اين
باره خداوند ميفرمايد: «فرحين بما آتاهم من فضله» در همهي موراد «فرحين» به
معناي آنان كه شاد و مسرورند، آمده، اما در جايي از قرآن مهر و محبت الهي نسبت
به تعريف «فرحين» نفي شده است و اشاره شده كه «فرحين» از محبت خداوند دور
شدهاند،كه اين سوره دربارهي قارون است. وي از طرف فرعون بر بنياسرائيل حكومت
ميكرد و هنگامي كه بنياسرائيل در مصر بودند بر آنها ستم ميكرد. خداوند به
او گنجهايي داده بود كه كليدهايش را گروهي از مردان نيرومند به دشواري حمل
ميكردند. بنياسرائيل به قارون گفتند: «به سبب گنجها سبكسري و شادي مكن كه
خدا مردمي را كه اينچنين باشند دوست نميدارند.»در اينجا كلمهي «فرح» به
معناي «بطر» تفسير شده وليكن «بطر» لازمهي فرح و خوشحالي از ثروت دنيا است.
البته منظور فرح مفرط و خوشحالي بيش از حد كه از آخرت را از ياد ميبرد.چنين
فرحي چون مانع از محبت خداوند است، نهي شده و در اينجا «فرحين» به معناي
«اشرين» و «بطرين» است يعني كساني كه شكر خداوند را به خاطر آنچه بر آنها عطا
فرموده، به جاي نميآورند.به خاطر وابستگي به متاع دنيوي و لذات نفساني آنقدر
در رسيدن به اين لذات غوطهور شده كه از توجه به اعمال صالح و تلاش براي انجام
آن بازمانده است.نوع ديگري از شادماني كه در قرآن به عنوان فضيلت اخلاقي از آن
ياد شده، شادماني به خاطر فضل و بخشش الهي است. اين نوع شادي از بهترين انواع
شاديها محسوب ميشود. خداوند ميفرمايد: «قل بفضلالله وبرحمته فبذلك فليفرحوا
هو خير مما يجمعون.»
در اين آيه خداوند عالم خطاب به بندهاش نه تنها شادي به واسطهي فضل و رحمتش
را امر فرموده بلكه به وي تأكيد فرموده كه: شاد باش.
برخي گفتهاند، منظور از فضل خدا، دين اسلام است كه شامل همهي پيروانش
ميگردد، بنابراين يك فضل عام است و رحمت خداوند همان قرآن و تعاليم آسماني آن
است كه اين فضل خاص است و شامل حال برخي مسلمانان ميشود.
تعريف شادي و ضرورت آن از ديدگاه روانشناسي و جامعهشناسي
روان انسان در مقابل عوامل بيروني و دروني، واكنشهاي مختلفي از قبيل شادي و
خوشحالي، خشم، تنفر، ترس و اندوه از خود نشان ميدهند كه به آنها «هيجان»
ميگويند. اين هيجانها بسته به عوامل پديدآورنده و نيز ديدگاه ما و
انديشههاي انسان، گاه مثبتاند و گاه منفي، يكي از اين جنبههاي هيجان «شادي»
است، كه با واژههايي چون سرور، نشاط، وجد، سرخوشي، مسرت و خوشحالي هممعناست.
شادي احساس مثبتي است كه زندگي را شيرين ميكند. شيرين بودن شادي، تجربههاي
اجتنابناپذير زندگي مثل ناكامي، نااميدي و عاطفهي منفي را خنثي ميكند و به
ما كمك مينمايد تا سلامت رواني خود را حفظ كنيم. ميتوان گفت يكي از فوائد
شادي، آرامبخش بودن آن است.
شادي اشتياق ما را به انجام فعاليتهاي اجتماعي تسهيل نموده و لبخندهاي شادي
تعامل اجتماعي را تسهيل ميكند. بنابراين يكي ديگر از فوايد ابراز شادي، چسب
اجتماعي بودن آن است كه روابط را به هم ميچسباند.
شادي براي انسان يك ضرورت است كه با آن زندگي معنا مييابد و عواطف منفي، مثل
ناكامي و نااميدي، ترس و نگراني، بياثر ميشود. در پرتو شادي است كه انسان
ميتواند خويش را بسازد و قلههاي سلوك را چالاكانه بپيمايد و در اجتماع، نقش
سازندهي خود را ايفاء نمايد. ارسطو گفته است: «شادي بهترين چيزهاست و آن قدر
اهميت دارد كه ساير چيزها براي كسب آن هستند.»
اهميت شادي تا حدي است كه ميتواند بيماريهاي صعبالعلاج جسمي را درمان كند،
يك جراح معروف طي مقالهاي نوشت: «شادي نه تنها جلوي بسياري از بيماريهاي ناشي
از ناملايمات را كه در قرن حاضر زياد است ميگيرد. بلكه شادي حتي قادر است جلو
رشد و نماي بيماري سرطان را كه در كمين است، نيز بگيرد.»
يكي از محققين دربارهي تأثير شادي و طرب در زندگي مينويسد: «آن كس كه داراي
قلب طربناك است، همهي عناصر جهان و پديدههاي آن را در حياتي پُرشور و جنبشي
با نشاط حس ميكند و حس زندهانگاري را در خود پرورش ميدهد و همهي هستي را در
شور و طرب به نظاره مينشيند و از اين منظر اميد و شوق به پيشرفت و تعالي را در
خود باز مييابد. انسان طربناك همهي عناصير هستي را در حيات پُرشور حس ميكند
و در همه چيز رنگ خدا و معناي ربوبيت را جستجو ميكند. قلب طربناك همهي هستي
را در شور و طلب ميبيند و با ديدن هر نمودي از نمودهاي هستي به ابتهاج و
انبساط روحي دست مييابد. قلبي كه پايگاه عرش الهي و جايگاه نزول رحمت و محبت
خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است.»
ضرورت شادي در برنامهريزيهاي اقتصادي و اجتماعي دولتها نيز خود را نشان
ميدهند، اگر دولتها به بالا بردن سطح شادي در جامعه توجه كنند، در اجراي
برنامههاي خود موفقترند. برطرف كردن غم و اندوه و به وجود آمدن روحيهي شادي
براي خانواده و جامعه از جنبهي ديگري هم ضرورت مييابد و آن اينكه غم و شادي
انسان فقط مربوط به خودش نيست بلكه با شاد يا غمگين شدن يك نفر، تمامي جامعه
تأثير ميپذيرد، يعني غم يا شادي، فردي نيست و در يك جا باقي نميماند و به
همهي افراد سرايت ميكند.
«روپرت شلدريك»
زيستشناس مشهور، در كتاب «علم جديد حيات» فلسفهي جديدي را مطرح كرد كه ثابت
ميكند نحوهي تفكر ما نه تنها بر اوضاع و احوال خود ما، كه بر همهي اذهان
انسانها در سراسر جهان تأثير ميگذارد. وي كه براي اثبات نظريهاش از شواهدي
علمي و تجربههاي بسياري كمك گرفته، معتقد است: حافظه و شعور انسان تنها در
مغزش ذخيره نميشود بلكه چيزي به نام «شعور جمعي»نيز وجود دارد،كه انسانها به
وسيلهي نيروي خاص با هم در ارتباطند.بنابراين به راحتي ميتوان به اهميت و
ضرورت شادي در سلامت فردي و اجتماعي انسانها پي برد.