عبارت"اهل" حاکی از اعضای خانوادهی یک مرد شامل مردان قبیله، نزدیکان و خویشاوندان زن (یا زنان)و بچهها میشود.

عبارت"بیت" به معنی منزل یا مسکن که شامل چادر و ساختمان میشود. اهل بیت به معنای تمام اعضای خانوادهی یک مرد و یا تمام کسانی که با او زندگی میکنند میشود. اهل بیت حالت مودبانهی خطاب قرار دادن خانواده یا زن خانواده است. عبارات زیر همه یک معنی دارند:1
.اهل البیت: مردم خانه 2.اهل النبی: خانوادهی پیامبر 3.اهل بیت النبی: خانوادهی خانهی پیامبر
تفسیر
بحثهای زیادی درباره اینکه چه کسانی اهل بیت هستند شده. هرچند که اختلافات زیادی بوده ولی یک اجماع بین شیعه و سنی هست که حدیث "اهل کسا" ویژهی علی، فاطمه، حسن و حسین اعضای خانه با مالکیت محمّد است و در آیهی 32 و 33 قرآن به آن تاکید شده است:
ای زنان پيغمبر، شما مانند ديگر زنان نيستيد (بلکه مقامتان رفيعتر است) اگر خدا ترس و پرهيزکار باشيد، پس زنهار نازک و نرم (با مردان) سخن مگوييد مبادا آن که دلش بيمار (هوا و هوس) است به طمع افتد (بلکه متين) و درست و نيکو سخن گوييد. ( 32 ) و در خانههايتان بنشينيد و آرام گيريد (و بيحاجت و ضرورت از منزل بيرون نرويد) و مانند دوره جاهليت پيشين با آرايش و خود آرايي بيرون نياييد، و نماز به پا داريد و زکات (مال به فقيران) بدهيد و از امر خدا و رسول اطاعت کنيد. خدا چنين ميخواهد که هر رجس و آلايشي را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عيب پاک و منزه گرداند (ذيل آيه موافق اخبار شيعه و اهل سنت راجع به شخص پيغمبر و علي و فاطمه و حسنين عليهم السّلام است و اگر راجع به زنان پيغمبر بود بايستي ضمير مؤنث-عنکنّ-ذکر شود و به سياق جمل صدر آيه باشد). ( 33 ) و از آن همه آيات الهي و حکمتي که در خانههاي شما تلاوت ميشود متذکر شويد (و پند گيريد، و بدانيد) که همانا خدا را (به خلق) لطف و مهرباني است و (به حال همه) آگاه است.
اهمیّت
اهل بیت در قرآن
اهل بیت در قرآن در جاهای مختلفی ذکر شده است. یکی از مهمترین آنها آیهٔ ۳۳ سورهٔ الاحزاب است:
و در خانههایتان بنشینید و آرام گیرید و مانند دورهٔ جاهلیت پیشین با آرایش و خودآرایی بیرون نیایید، و نماز به پا دارید و زکات (مال به فقیران) بدهید و از امر خدا و رسول اطاعت کنید. خدا چنین میخواهد که هر رجس و آلایشی را از شما اهل بیت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند. (۳۳)
همچنین در آیهٔ ۲۳ سورهٔ الشوری، به نزدیکان پیامبر اسلام اشاره میکند:
این (بهشت ابد) همان است که خدا به بندگانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند بشارت آن را داده است. بگو: من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبّت در حقّ خویشاوندان منظور دارید و هر که کاری نیکو انجام دهد ما نیز در آن مورد بر نیکوییاش بیفزاییم که خدا بسیار آمرزندهٔ گناهان و پذیرندهٔ شکر بندگان است. (۲۳)
در این آیه خدا به محمد دستور میدهد تا از پیروانش بخواهد که به خویشاوندانش عشق بورزند.
دیدگاه تاریخی
به بگفته فرانسیس ادواردز پیترز، استاد بازنشسته دانشگاه نیویورک در رشته اسلام و خاور میانه شناسی، در پیش از اسلام و در اوایل اسلام، اهل بیت لقب قریش بود و منظور بیت همان خانه کعبه در مکه بود. این کاربرد بعدها تحت شعاع تعبیری قرار گرفت که باری سیاسی داشت و در مورد آیه ۳۳ سی و سومین سوره قران(احزاب) نقل میشد. سرچشمه این تعبیر بعد از کشته شدن عثمان و اوایل دوران اموی، همزمان با شروع رقابت خاندان اموی و علی بر سر خلافت است. در تعبیر فوق منظور از اهل بیت خانواده پیامبر و بطور خاص علی، فاطمه، حسن و حسین است. بگفته پیتر، بدنبال این تعبیر احادیثی به نقل از محمد در مورد این آیه رواج یافت از جمله حدیث پنج تن آل عبا.
دیدگاه سنتی اسلامی
در قرآن این واژه برای خاندان ابراهیم بهکار رفته و به آنان بخشایش و برکت آسمانی را نوید دادهاست. همچنین در جای دیگر، این واژه برای اشاره به خاندان محمد بهکار برده و گفته که خداوند، میخواهد آنان را از هرگونه زشتی و پلیدی بپیراید. همه مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنت مراد این آیه را پنج تن آل عبا، یا اصحاب کساء دانستهاند: پیامبر اسلام، علی، فاطمه، حسن و حسین. این نظریه بر اساس روایات شیعه و سنی مانند حدیث کساء، حدیث مباهله، و حدیث مودت قربی است.
در باور شیعیان مقصود از اهل بیت در احادیثی چون حدیث ثقلین، حدیث سفینه و حدیث نجوم، امامان دوازده گانهاند؛ زیرا به دلایل عقلی و نقلی منزلتی که در این احادیث آمده تنها برای آنان ثابت است؛ چنانچه جمعی از اهل سنت هم به آن تصریح کردهاند. شیعیان بر اساس دلایل یادشده و شواهدی که در تاریخ اسلام وارد شدهاست، معتقدند که واژه اهل بیت صرفاً به چهارده معصوم اطلاق میگردد و بنا بر آن شواهد، حتی همسران پیامبر خدا(ص) نیز از دایره اهل بیت(ع) خارجاند، هر چند به عنوان همسر پیامبر خدا جایگاه آنان محفوظ است
اما اهل سنت در مورد مصداق این آیه دیدگاههای گوناگونی دارند. برخی پنجتن اهل کساء، برخی همسران پیامبر، برخی آل هاشم و برخی دیگر منسوبان و نزدیکان پیامبر را مصداق این آیه دانستهاند.
نوحه
نوحه زاری یا نالهاست.
نوحه قطعهای ادبی است که به صورت آهنگین اجرا میشود و مضمونی غم انگیز و بعضاً حماسی دارد.نوحه خوانی ریشهای به درازای غمهای تاریخ و زمزمههای افراد و بخصوص مادران و بانوان در سوگ عزیزانشان دارد.
در مذهب شیعه، نوحه توسط مداحان و در مراسم مذهبی اهل بیت اجرا میشود.
نوحهها سبکهای گوناگونی دارند و برخی از آنها امروزی و مثلاً به صورت پاپ هستند.
محرم
ماه مُحَرّم یا محرمالحرام نخستین ماه تقویم اسلامی (هجری قمری) و به اعتقاد مسلمانان از جملهٔ ماههای حرام است. بههمانگونه که پیش از ظهور اسلام، در دوران جاهلیت، جنگ و خونریزی در این ماهها ممنوع بود، محمد نیز همان را تأیید کرد.محرم نخستین ماه از ماههای دوازده گانه قمری و یکی از ماههای حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود.
شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب مفاتیح الجنان بیان شده است.محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در قتل حسین بن علی است.
حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره میشویم:
غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج فاطمه و علی، ورود علی به اسلام ، نبرد کربلا – تاسوعا و عاشورا و قتل حسین و اسارت خاندان حسین به کوفه و شام.
همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض خاندان برمکی و دولت برمکیان، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.
عروج ادریس به آسمان، استجابت دعای زکریا ، عبور موسی از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.
ایام فاطمیه
ایام فاطمیه یا ایام شهادت فاطمه زهرا به سالمرگ فاطمه دختر پیامبر اسلام اطلاق میگردد. ایام فاطمیه جمعاً ۶ روز میباشد، ۳ روز در ماه جمادیالاول و ۳ روز در ماه جمادیالثانی. فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادیالاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادیالثانی میباشد که شیعیان به عزاداری برای فاطمه دختر پیامبر اسلام میپردازند.
تاریخ ایام فاطمیه
شیعیان پیرامون تاریخ درگذشت فاطمه دو روایت متفاوت شامل هفتاد و پنج روز بعد از درگذشت محمد و دیگری نود و پنج روز را مورد وثوق میدانند. از آنجا که درگذشت محمد در در بیست و هشتم صفر بودهاست به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخ سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل را «فاطمیه اول» میدانند. بنا به روایت نود و پنج روز، تاریخ درگذشت فاطمه را در سوم تا پنجم جمادیالثانی دانسته و آنرا «فاطمیه دوم» مینامند.
در فرهنگ عامه، به دهه دوم جمادیالاول، از دهم تا بیستم آن ماه که بر اساس روایت ۷۵ روز درگذشت فاطمه در میان آن روزها واقع شدهاست، «دهه اول فاطمیه» و به دهه اول جمادیالثانی، از اول تا دهم جمادیالثانی که بنا به روایت ۹۵ روز، درگذشت فاطمه در میان این روزها اتفاق افتاده «دهه دوم فاطمیه» میگویند.
در فرهنگ عامه شیعیان عراق به جای دو دهه سه دهه برگزار میشود، که «دهه اول فاطمیه» ۴۰ روز بعد از درگذشت محمد میباشد، که مورخ هشتم ربیعالثانی است. البته این تقسیم بندی در شهرهایی مانند قم و تهران نیز وجود دارد.
علت اختلاف تاریخ
در نوشتههای عربی قدیم از نقطه استفاده نمیشده است و کلیهٔ حروف دارای نقطه نبودند، بههمین خاطر "هفتاد" و "نود" در زبان عربی مانند هم نوشته میشده است، که برای تاریخ نویسان دورههای بعد قابل تشخیص از هم نبودهاست.
وقایع منجر به مرگ
شیعیان معتقدند در اثر صدمات و جراحات وارده که در حین رویداد خانه فاطمه اتفاق افتاد و منجر به شکستگی پهلو و سقط جنین وی گردید فاطمه کشته شده است. در عین حال شیعیان بر این نظر دارند که فاطمه بین ۷۵ تا ۹۵ روز پس از وفات محمد درگذشته است. بگفتهٔ روایاتی که در منابعی مانند یعقوبی آمدهاست، زنان قریش و همسران محمد به دیدن فاطمه میآیند. اما فاطمه به اسما بیوه جعفر ابن ابی طالب، میگوید که از ورود آنان جلوگیری کنند. زیرا فاطمه در وضع بسیار بدی بود و در اثر بیماری بسیار نحیف شده بود.
تدفین
به گفته دانشنامه اسلام اکثریت منابع اولیه تدفین فاطمه را شبانه، مخفی و بدون حضور ابوبکر و عمر میدانند.
دنیس صوفی معتقد است به دلیل تواتر روایتهای ناراحتی فاطمه از ابوبکر، به نظر میرسد مراسم کفن و دفن فاطمه به خواسته خود او در شب انجام شده تا ابو بکر به عنوان رئیس جامعه نتواند با مراسم تشییع او کاری داشته باشد.بدلیل اینکه فاطمه میخواست تا کسی حتی پس از وفات او را نبیند گفت تا مخفیانه دفن شود
شعبان
شعبان یا شَعبان المُعَظّم (به عربی: شعبان) هشتمین ماه در گاهشماری هجری قمری است. ماه شعبان، از عزیزترین ماههای اسلامی است. علی بن ابی طالب فرمود: وقتی پیامبر اکرم هلال این ماه را مشاهده میکرد، دستور میداد که کسی در سراسر مدینه ندا دهد: ای مردم! این ماه ماه من است؛ خدا رحمت کند کسی را که مرا بر ماه من یاری کند، یعنی در آن روزه بدارد. علی بن ابی طالب فرمود: هر کس ماه شعبان را برای محبت به پیامبر خدا و تقرب به خداوند روزه بگیرد، خداوند او را دوست میدارد، و به کرامت خویش در روز قیامت نزدیک میکند.
نیمه شعبان
نیمهٔ شعبان (۱۵ شعبان در گاهشماری هجری قمری) یکی از جشنهای مسلمانان شیعه است که همزمان با روز تولد امام دوازدهم شیعیان، امام زمان است.
نامهای دیگر
شب دعا
نیمه شعبان در ایران
لیلة منتصف شعبان در عربستان
شب رهایی در آسیای جنوبی
برات کاندیلی در ترکیه
شب برات در هند
ماه شعبان
شعبان هشتمین ماه در گاهشماری هجری قمری است. ماههای رجب، شعبان و رمضان در میان مسلمانان اهمیّت زیادی دارند. از پیامبر اسلام چنین نقل شدهاست که شعبان «ماه من» است.
روز تولد امام دوازدهم شیعیان
سال تولد امام دوازدهم شیعیان را سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری نقل کردهاند. علت اختلاف شاید این بودهاست که در سابق، تاریخ را با حروف ابجد مینوشتند و درباره سال تولد حجت بن حسن بین واژههای «نور» و «نهر» اختلاف است که این اختلاف ناشی از رسمالخط ناقلین میباشد.
دیدگاه شیعیان
در روایات و احادیث امامان شیعه شب نیمه شعبان از جمله پر فضیلت ترین شبها برای احیا و شب زنده داری، دعا و عبادت است.
در روایتی از امام اول شیعیان درباره خواندن دعای کمیل در این شب آمدهاست:
"قسم به کسی که جان علی در دست اوست همه امور نیک و بدی که بر بندگان جاری میشود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم میشود. هیچ بندهای نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعای خضر بخواند، مگر آن که دعای او اجابت شود..... بنشین ای کمیل هنگامی که این دعا را حفظ کردی خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یاری و کفایت میکند و تو را روزی میدهد، و از آمرزش او برخوردار میشوی، ای کمیل به خاطر زمان طولانی که تو با ما همراه بودهای بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود...
همچنین، شیعیان معتقدند خدا در این شب به تعداد موها و پشمهای چهارپایان بندگانش را از آتش جهنم آزاد میکند و زمانهای مرگ را ثبت و روزیهای یک سال را تقسیم میکند و همه آنچه را که در طول سال واقع میشود نازل میسازد.
دیدگاه اهل سنت
اکثریت علما، محدثین و مورخین اهل سنت قائل به ولادت حجت بن حسن هستند؛ حمد فتلاوی در این زمینه مینویسد: «جمعی زیادی از علما اهل سنت که تعدادشان به ۱۳۰ نفر میرسد، به ولادت حجت بن حسن در سال ۲۵۵ هجری قمری به عنوان فرزند حسن عسکری و از نسل حسین بن علی، گفتهاند.»
وی هم چنین ۲۶ نفر را نام میبرد که معترف به ولادت حجت بن حسن در نیمه شعبان هستند.
ابن حجر هیتمی در الصواعق المحرقه مینویسد:‹‹ ابو القاسم محمد حجت هنگام وفات پدرش ۵ سال داشت و خداوند او را در همان کودکی حکمت آموخت او قائم منتظر نامیده میشود ›› ابن صباغ در فصول المهمه میگوید:‹‹ ابوالقاسم محمد حجت پسر حسن خالص در سامرا در نیمه شعبان سا ل ۲۵۵هجری قمری به دنیا آمد. ››
ابن خلکان در وفیات الاعیان چنین نگاشتهاست: ‹‹ابو القاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی بن محمد فرزند محمد بن علی دوازدهمین امام از ائمه دوازدهگانهاست بر حسب اعتقاد امامیه و ولادت او در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری بود و هنگامی که پدرش در گذشت او ۵سال سن داشت. ››
و ذهبی در سیر اعلام النبلا و ابن اثیر در الکامل فی التاریخ نیز ولادت حجت بن حسن را ذکر کردهاند.
گستره جغرافیایی
برگزاری مراسم نیمه شعبان فقط مختص به ایران نیست. از دیگر کشورهایی که چنین مراسمی آن هم به شکل وسیع برپا میکنند، میتوان به کشورهای عراق،لبنان، مصر، بحرین، یمن و آذربایجان اشاره کرد. همچنین کشورهایی مانند افغانستان، هند، پاکستان، امارات متحده عربی، تونس و مراکش که در آنها شیعیان در اقلیتند نیز مراسم وسیعی به همین مناسبت برگزار میشود. حقیقت امر این است که آنچه که بیش از همه برگزاری مراسم نیمه شعبان را آسانتر میکند، اعتقاد برخی از فرقههای مهم اهل تسنن به حجت بن حسن و ظهور اوست.
ایران
مراسم نیمه شعبان در ایران نسبت به کشورهای دیگر پر رونقتر است. تدارکات ویژهای که دولت و مردم برای این روز میبینند، بسیار وسیع است. چراغانیهای وسیع، برگزاری جشن، مولودیخوانیهای عمومی و پخش شربت و شیرینی که بسیاری از آنها از سوی مردم و هیاتهای مردمی انجام میشود، برای یادبود این روز برگزار میشود. این روز در ایران، روز جهانی مستضعفان نامیده میشود.
عراق
از آنجا که بر اساس احادیث شیعیان، زیارت حسین بن علی اهمیت زیادی دارد از این رو جشن نیمه شعبان را در این شهر و در کنار حرم حسین بن علی برگزار میکنند. بسیاری از این زائران پیاده به کربلا میروند. قربانی کردن، چراغانی، غذا دادن به فقرا، عیدی دادن و دیدوبازدید هم در این روز انجام میشود.
مصر
در مصر علاوه بر شیعیان، سنیها نیز این روز را جشن میگیرند. مولودیخوانی مهمترین برنامهٔ جشن نیمه شعبان در مصر است.
بحرین
این روز در تقویم رسمی کشور تعطیل نیست، اما بحرین در این روز به صورت نیمه تعطیل است. عیدی دادن، دعا و مولودیخوانی در مسجدها و خوردن شام ویژه این شب از کارهایی است که بحرینیها انجام میدهند.
یمن
در یمن مردم در خیابان به جشن گرفتن این روز میپردازند و رقص خنجر انجام میدهند.*
هند
مسلمانان هند بر این باورند که خدا آیندهٔ تمام مردان را با احتساب تمام اعمال گذشته آنها در شب برات (نیمهٔ شعبان) رقم میزند. در واقع شب برات به معنی شب بخشش یا روز کفاره است. شیعیان آن را به عنوان شبی که دوازدهمین و آخرین امامشان، امام ابو محمد قاسم (حضرت مهدی) متولد شدهاست، جشن میگیرند. مردم دعا و نماز میخوانند و تمام شب قرآن مقدس را تلاوت میکنند به این امید که خداوند اعمال آنها را ببخشد. مسلمان در اوایل صبح به گورستانها سر میزنند و گل میبرند و فاتحه میخوانند برای آرامش نزدیکان درگذشتهشان.
این جشنواره در روز سیزده و یا چهاردهم ماه شعبان در تقویم اسلامی و یا پانزده روز قبل از شروع ماه مبارک رمضان برگزار میشود. روزی که به عنوان لیالی برات شناخته میشود، به معنی شب آزادی است.
در این شب، پیامبر به هر خانه سر میزند و مشکلات و درد و رنج بشریت را آسان میکند. با توجه به افسانهای در ارتباط با شب برات یک درخت در بهشت است که نام همه مردم در برگها نوشته شده و اگر در این شب یک برگ با نام یک شخص میافتد، به شدت اعتقاد بر این است که آن شخص در سال جاری خواهد مرد.
همچنین گفته شده که این شب گرامی داشته میشود چون پیامبر به شهر مقدس مکه وارد شدند. جشن همهٔ مساجد با رشتهای از لامپها و کاغذهای رنگی، روشن میشود. مساجد پر از جمعیت میشود که نماز و دعا میخوانند. کراکرها، مثل ستارهها افزایش زیبایی آسمان تاریک میشوند. هزاران شمع و رشته لامپ الکتریکی خانهها و خیابانها را روشن میکنند و در نتیجه یک محیط شاد ایجاد میشود.
قرآن کریم خوانده شود و آهنگهای معنوی در تمام طول شب برات خوانده میشود. مردم پولدار سخاوتمندانه پول، لباس و چیزهای به نام درگذشته گانشان و به نیت آرامش روح آنها، به نیازمندان اهدا کنند. به طور کلی اعتقاد بر این است که اگر شخص قاطع تمام شب را دعا بخواند و طلب آمرزش کند، بخشیده خواهد شد. برخی از مسلمان رزه میگیرند و نمازهای مستحبی میخوانند.
مولودی
مولودی، قطعهای ادبی به نثر یا نظم است که محتوایی شاد داشته و درباره اهل بیت میباشد. مولودی در ایام شادی مذهبی توسط مداحان اجرا میگردد.
سرگرمی
سَرگَرمی یک فعالیت تفریحی در اوقات فراغت است.
دلیل اصلی روی آوردن مردم به سرگرمیها علاقه، لذت بردن و استفاده از اوقات
فراغت است تا دستآوردهای مالی یا علمی.
از میان فعالیتهای مربوط به سرگرمی میتوان به جمع آوری مجموعه ها، ساختن
کاردستی، پرداختن به ورزشها و گذراندن دورههای آموزشی و هنری اشاره کرد.
پرداختن به یک سرگرمی میتواند به ورزیدگی، کسب دانش و تجربههای با ارزش
بینجامد، اما هدف اصلی سرگرمیها رضایتمندی شخصی است.
تفریح
تفریح به حالتی گفته میشود که باعث بازگشت شخص به حال تعادل و طبیعی میشود.
مقدمه
اسلام دين كامل و جامعي است كه به تمام نيازهاي فطري انسان توجه كامل داشته و
براي تمام نيازهاي جسمي و روحي، ابعاد مختلف، زواياي پيدا و پنهان زندگي بشر
برنامه و شيوهي كار ارائه كردهاست. شاديونشاط و تفريح از جمله نيازهاي
روحيوفطري انسان است كه در بسياري ازجنبههاي حياتي وي نقش مؤثري ايفا
ميكند. دينمبيناسلام كه به تمام نيازهاي روحيوجسمي انسان توجه داشته، اين
موضوع را نيز موردتوجه قرار داده است. وجود آيه های متعدد در قرآنكريم،
سخنانپيامبر(ص) و احاديث و روايات منقول از ائمهيمعصومين(ع) و بهطور كلي
متونديني حاكي از اهميت اين موضوع در اسلام است. دربارهي اهميت شور و نشاط و
سرور و جايگاه آن در تعاليم ديني همين بس كه مفهوم شادي 25بار با الفاظ مختلف
در قرآنكريم آمده و يكي از اصول كتابهاي روائي به باب ادخالالسرور اختصاص
داده شده و از كسانيكه موجب دلخوشي و شادكامي بندگان را فراهم ميآورند،
ستايش شده است. لذا اين مقاله بر آن است تا بااستفاده از آيه های قرآنكريم و
با بررسي احاديثوآيه های و نقل سيرهي پيشوايان ديني به تبيين اين مطلب كمك
نموده و همچنين شاديونشاط را در متوناسلامي و از منظر بزرگان دين بررسي كند.
پيشينهي پژوهش
قرنهاي متمادي به استناد برخي از آيه های صوفيانه كه نميتواند هيچ ارتباط
اصيلي با قرآن كريم و پيشوايان اسلام داشته باشد، تفريح كردن، نشاط در زندگي
داشتن و امثال آن را براي يك مسلمان ارزنده نقطهي ضعف معرفي ميكردند. اين
متشرع مآبان از سر ناآگاهي، بعضي از عناصر شادي و تفريح را از زندگي حذف نموده
و يا آن را كمرنگ جلوه ميدادند و رفتهرفته با استنباطهاي نابهجا از برخي
آيه های و آيه های و تلقين آن به مسلمانان، ديني را كه همهي دستورهای
شاديآفرين را در خود دارد، به عنوان دين غم و ماتم معرفي نموده و سبب شدند تا
توجه جامعهي اسلامي به مسئلهي شادي و تفريح كم شود. اما از آنجا كه از وظايف
متفكران و انديشمندان ديني است كه از لابهلاي آيه های قرآن، با تحليل سيره و
سنت پيشوايان ديني و با بررسي نظريه های دانشمندان مذهبي نظر اسلام را در مورد
تمام جنبههاي زندگی انسان و مسايل مبتلا به جامعه و مردم تبيين كنند، در
سالهاي اخير پژوهشهايي در اين زمينه صورت گرفته است. نوشته های كمتري به چشم
ميخورد كه مستقيماً به بررسي شادي و نشاط در متون اسلامي پرداخته باشد و
بيشتر مشاهده ميگردد كه در لابهلاي كتابهاي اخلاقي به شكل استطردادي به
اين موضوع اشاره شده است.
روششناسي
پژوهش در مقالهي حاضر به شيوهي اسنادي و كتابخانهاي است. كه ابتدا تعريف
شادي و انواع آن و اثرهای مفيد و ارزشمند آن در ابعاد مختلف زندگي انسان بررسي
شده، سپس از ميان كتب تفاسير قرآن و منابع دست اول روائي، آيه ها و آيه های
ناظر به موضوع شادي و تفريح استخراج گرديده و در آخر عوامل و راههاي ايجاد
شادي و نشاط از منظر ديني، برشمرده شده است.
يافتهها
اسلام تنها مكتبي است كه منحصر به زمان، مكان خاصي نيست و قوانين و مقررات آن
براي يك دورهي خاص نيامده، بلكه دين جاودانهاي است كه براي همهي نسلها در
سراسر جهان، برنامهي زندگي سعادتمندانه ارائه ميدهد و از چنان جامعيت و غنايي
برخوردار است كه به همهي نيازهاي روحي و جسمي و همهي دغدغههاي انسان توجه
كرده است. پيشوايان ديني با داشتن پشتوانهي عظيم وحي، قرآن كريم در طول حيات
پربركت خود گنجينهي گرانبهايي از معارف بر جاي گذاشتهاند كه پاسخگوي تمام
موضوعاتي كه در زندگي انسان رخ مينمايد، ميباشد.
معني لغوي شادي و تفريح
الفاظ شادي در قرآن
شادي و نشاط در قرآن كريم اغلب با الفاظي همچون فرح، فرحوا، تفرح، تفرحوا،
تفرحون، يفرح، فرحون و فرحين آمده است.
معني لغوي فرح
فرح مخالف حزن و اندوه است و عبارت است از لذت قلب و روح از رسيدن به آنچه ميل
دارد و فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر كه اكثراً دربارهي لذات حسي و دنيوي
صدق ميكند. انواع فرح در قرآن در چند معنا به كار رفته است: 1. سركشي و بدمستي
كه دربارهي آن خداوند ميفرمايد: « انالله لا يحبالفرحين » 2. خوشنودي و رضا
كه خداوند ميفرمايد: «كل حزب بمالديهم فرحون»3. شادماني و خوشحالي كه در اين
باره خداوند ميفرمايد: «فرحين بما آتاهم من فضله» در همهي موراد «فرحين» به
معناي آنان كه شاد و مسرورند، آمده، اما در جايي از قرآن مهر و محبت الهي نسبت
به تعريف «فرحين» نفي شده است و اشاره شده كه «فرحين» از محبت خداوند دور
شدهاند،كه اين سوره دربارهي قارون است. وي از طرف فرعون بر بنياسرائيل حكومت
ميكرد و هنگامي كه بنياسرائيل در مصر بودند بر آنها ستم ميكرد. خداوند به
او گنجهايي داده بود كه كليدهايش را گروهي از مردان نيرومند به دشواري حمل
ميكردند. بنياسرائيل به قارون گفتند: «به سبب گنجها سبكسري و شادي مكن كه
خدا مردمي را كه اينچنين باشند دوست نميدارند.»در اينجا كلمهي «فرح» به
معناي «بطر» تفسير شده وليكن «بطر» لازمهي فرح و خوشحالي از ثروت دنيا است.
البته منظور فرح مفرط و خوشحالي بيش از حد كه از آخرت را از ياد ميبرد.چنين
فرحي چون مانع از محبت خداوند است، نهي شده و در اينجا «فرحين» به معناي
«اشرين» و «بطرين» است يعني كساني كه شكر خداوند را به خاطر آنچه بر آنها عطا
فرموده، به جاي نميآورند.به خاطر وابستگي به متاع دنيوي و لذات نفساني آنقدر
در رسيدن به اين لذات غوطهور شده كه از توجه به اعمال صالح و تلاش براي انجام
آن بازمانده است.نوع ديگري از شادماني كه در قرآن به عنوان فضيلت اخلاقي از آن
ياد شده، شادماني به خاطر فضل و بخشش الهي است. اين نوع شادي از بهترين انواع
شاديها محسوب ميشود. خداوند ميفرمايد: «قل بفضلالله وبرحمته فبذلك فليفرحوا
هو خير مما يجمعون.»
در اين آيه خداوند عالم خطاب به بندهاش نه تنها شادي به واسطهي فضل و رحمتش
را امر فرموده بلكه به وي تأكيد فرموده كه: شاد باش.
برخي گفتهاند، منظور از فضل خدا، دين اسلام است كه شامل همهي پيروانش
ميگردد، بنابراين يك فضل عام است و رحمت خداوند همان قرآن و تعاليم آسماني آن
است كه اين فضل خاص است و شامل حال برخي مسلمانان ميشود.
تعريف شادي و ضرورت آن از ديدگاه روانشناسي و جامعهشناسي
روان انسان در مقابل عوامل بيروني و دروني، واكنشهاي مختلفي از قبيل شادي و
خوشحالي، خشم، تنفر، ترس و اندوه از خود نشان ميدهند كه به آنها «هيجان»
ميگويند. اين هيجانها بسته به عوامل پديدآورنده و نيز ديدگاه ما و
انديشههاي انسان، گاه مثبتاند و گاه منفي، يكي از اين جنبههاي هيجان «شادي»
است، كه با واژههايي چون سرور، نشاط، وجد، سرخوشي، مسرت و خوشحالي هممعناست.
شادي احساس مثبتي است كه زندگي را شيرين ميكند. شيرين بودن شادي، تجربههاي
اجتنابناپذير زندگي مثل ناكامي، نااميدي و عاطفهي منفي را خنثي ميكند و به
ما كمك مينمايد تا سلامت رواني خود را حفظ كنيم. ميتوان گفت يكي از فوائد
شادي، آرامبخش بودن آن است.
شادي اشتياق ما را به انجام فعاليتهاي اجتماعي تسهيل نموده و لبخندهاي شادي
تعامل اجتماعي را تسهيل ميكند. بنابراين يكي ديگر از فوايد ابراز شادي، چسب
اجتماعي بودن آن است كه روابط را به هم ميچسباند.
شادي براي انسان يك ضرورت است كه با آن زندگي معنا مييابد و عواطف منفي، مثل
ناكامي و نااميدي، ترس و نگراني، بياثر ميشود. در پرتو شادي است كه انسان
ميتواند خويش را بسازد و قلههاي سلوك را چالاكانه بپيمايد و در اجتماع، نقش
سازندهي خود را ايفاء نمايد. ارسطو گفته است: «شادي بهترين چيزهاست و آن قدر
اهميت دارد كه ساير چيزها براي كسب آن هستند.»
اهميت شادي تا حدي است كه ميتواند بيماريهاي صعبالعلاج جسمي را درمان كند،
يك جراح معروف طي مقالهاي نوشت: «شادي نه تنها جلوي بسياري از بيماريهاي ناشي
از ناملايمات را كه در قرن حاضر زياد است ميگيرد. بلكه شادي حتي قادر است جلو
رشد و نماي بيماري سرطان را كه در كمين است، نيز بگيرد.»
يكي از محققين دربارهي تأثير شادي و طرب در زندگي مينويسد: «آن كس كه داراي
قلب طربناك است، همهي عناصر جهان و پديدههاي آن را در حياتي پُرشور و جنبشي
با نشاط حس ميكند و حس زندهانگاري را در خود پرورش ميدهد و همهي هستي را در
شور و طرب به نظاره مينشيند و از اين منظر اميد و شوق به پيشرفت و تعالي را در
خود باز مييابد. انسان طربناك همهي عناصير هستي را در حيات پُرشور حس ميكند
و در همه چيز رنگ خدا و معناي ربوبيت را جستجو ميكند. قلب طربناك همهي هستي
را در شور و طلب ميبيند و با ديدن هر نمودي از نمودهاي هستي به ابتهاج و
انبساط روحي دست مييابد. قلبي كه پايگاه عرش الهي و جايگاه نزول رحمت و محبت
خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است.»
ضرورت شادي در برنامهريزيهاي اقتصادي و اجتماعي دولتها نيز خود را نشان
ميدهند، اگر دولتها به بالا بردن سطح شادي در جامعه توجه كنند، در اجراي
برنامههاي خود موفقترند. برطرف كردن غم و اندوه و به وجود آمدن روحيهي شادي
براي خانواده و جامعه از جنبهي ديگري هم ضرورت مييابد و آن اينكه غم و شادي
انسان فقط مربوط به خودش نيست بلكه با شاد يا غمگين شدن يك نفر، تمامي جامعه
تأثير ميپذيرد، يعني غم يا شادي، فردي نيست و در يك جا باقي نميماند و به
همهي افراد سرايت ميكند.
«روپرت شلدريك»
زيستشناس مشهور، در كتاب «علم جديد حيات» فلسفهي جديدي را مطرح كرد كه ثابت
ميكند نحوهي تفكر ما نه تنها بر اوضاع و احوال خود ما، كه بر همهي اذهان
انسانها در سراسر جهان تأثير ميگذارد. وي كه براي اثبات نظريهاش از شواهدي
علمي و تجربههاي بسياري كمك گرفته، معتقد است: حافظه و شعور انسان تنها در
مغزش ذخيره نميشود بلكه چيزي به نام «شعور جمعي»نيز وجود دارد،كه انسانها به
وسيلهي نيروي خاص با هم در ارتباطند.بنابراين به راحتي ميتوان به اهميت و
ضرورت شادي در سلامت فردي و اجتماعي انسانها پي برد.